دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

نابرابری ارث زن ومرد

سلام


يه مسئله حقوقي كه واقعا ذهنم مشغول خودش كرده بود ، مسئله نابرابري ارث زن ومرد بود كه بعد از خواندن اين مقاله واقعا مسئله برام  كامل روشن شد وشما هم قطاران را به خواندن اين مقاله دعوت مي كنم ،اميدوارم شما هم ازخواندن اين مطلب لذت كافي را ببريد.


هرگاه خداوند بنده‌ای را گرامی كند،‌ او را در برپای داشتن حق (در میان مردم) یاری می‌كند."این كلام امیر‌المؤمنان، رساتر از هر جمله دیگری بیانگر ارزش علم حقوق است .


نقل از مجله قضاوت


موضوع اين نوشته، بررسى مساله ارث زن‏است كه بر طبق آيه 11 سوره نساء «للذكرمثل حظ‏الانثيين‏»; سهم مذكر دو برابرسهم مؤنث است. در تبيين اين موضوع ناچار از ذكر سه‏مساله هستيم: 1 - يكى از عوامل مهم در ايجاد شبهه، كم‏اطلاعى و گاه بى‏اطلاعى از احكام و مسايل‏حقوقى است. موضوع ارث از آن نمونه‏مسايلى است كه حقيقت آن باچيزى كه زنان‏مى‏پندارند كاملا متفاوت است. بر پايه آنچه‏ما در اين گفتار دنبال مى‏كنيم، ارث زن بيش‏از مرد يا مساوى با مرد است. حال آن كه درنگاه سطحى، تصور مى‏شود كه ارث زن نصف‏ارث مرد است. 2 - اين مساله هم از امور روشن اجتماعى‏و حقوقى است كه انتظار «تساوى حقوق زن ومرد» درهمه چيز، انتظارى بيهوده است. زن ومرد دو موجود با ويژگى‏هاى مخصوص به‏خود و داراى دو نوع طبيعت و امكانات‏هستندو هيچ يك از آن دو نمى‏تواند خود راشايسته حقوق مخصوص آن ديگرى بداند.آنچه ميان آن دو نبايد وجود داشته باشد،تبعيض است نه تفاوت. تبعيض در جايى‏است كه بين دو شى‏ء با امكانات كاملامساوى، فرق گذاشته شود. قرآن چنين‏تبعيضى را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن. در آن جا كه از بهره زن و مرد سخن‏مى‏گويد، مى‏فرمايد: براى هريك از زن و مردحاصل دسترنج‏شان بايد داده شود.«للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساءنصيب ممااكتسبن‏»(نساء آيه 32) در ثواب اخروى آنان نيز مى‏فرمايد: هريك‏از زن و مرد مؤمن كه كارى شايسته كرده‏باشند، به طور كامل پاداش خود را دريافت‏خواهند كرد. اما از طرفى اين حقيقت از امور پذيرفته‏علمى و تجربى است كه توان بدنى مرد بيشتراز زن و نيروى عاطفى زن به مراتب بيش‏تر ازمرد است. باردارى و شيردهى ويژه زن است‏و مرد راهى براى دستيابى بدان ندارد و به‏طور طبيعى نمى‏تواند امتيازات اين دوره اززندگى زن را دارا شود. 3 - حقيقت اين است كه در عصر نزول‏آيات ارث بر مسلمانان، هيچ زمينه‏اى براى‏طرح حقوق زن وجود نداشت. مسلمانانى كه‏در انتظار نزول آيات الهى پيرامون مسايل‏زندگى بودند، برخى همان كسانى بودند كه تازمانى پيش زن را جزو دارايى مرد برمى‏شمردند و هيچ گاه تصور نمى‏كردند كه‏اسلام براى زن سهمى از ارث قرار دهد. رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله كه آگاه‏ترين فرد به‏رويدادها و افكار زمان خود بود، خوب‏مى‏دانست كه طرح مسايل حقوقى زنان درآن دوره، باواكنش رو به رو خواهدشد.ازديدگاه مردمان آن روزگار، زن موجودى‏ضعيف است كه حتى اگر بخواهد از مزيتى‏برخوردار شود بايد امتيازش ازمرد كمترباشد. تصور اين كه زن در يكى از حقوق‏خانوادگى يا اجتماعى هم تراز مرد شود واقعا فاجعه آفرين بود. از اين رو بايست هر حكمى‏به نفع زن به تصويب مى‏رسد، به گونه‏اى‏زيركانه بيان شود كه نه زن از چيزى محروم‏ماند، نه مرد در مقابل آن به واكنش و ستيز واداشته شود. موضوع ارث از آن نمونه احكام بود كه‏بسيار دقيق و زيركانه مطرح شد و شايد بتوان‏چنين استنباط كرد كه در آن عصر به آسانى‏كسى از مردان انحصار طلب به ژرفاى آن - كه‏به نفع زن طرح‏ريزى شده بود.- پى‏نبرد تا درمقابلش جبهه‏گيرى كند. مساله ارث زن درحالى مطرح گرديد كه درميان مردم عرب‏هرگاه مردى مى‏مرد، فرزندان، زن پدر خود رابه ارث دراختيار مى‏گرفتند و با وى ازدواج‏مى‏كردند يا او را به عقد ديگرى در مى‏آوردندو مهريه او را مانند ديگر اموال، ميان خودقسمت مى‏كردند. اين پديده زشت‏سبب شدكه آيه‏اى از قرآن (سوره نساء، آيه 22) آنان رااز اين كار بازدارد و رفته رفته بدان‏ها تفهيم‏شود كه زن همانند مرد داراى حقوقى است‏كه بايد محترم شمرده شود. با نزول آيه ارث «فللذكر مثل حظ‏الانثيين‏» (نساء، آيه 176) گفتگوها بالا گرفت.چون برطبق آن آيه، زن نيز از ارث بهره‏مى‏برد، اگرچه به مقدار نصف مرد. لطافت آيه‏ارث يكى درآن بود كه در ابتدا از حق مردسخن مى‏گفت ولى در اصل نخست اعتراف به‏حق زن داشت. آيه نمى فرمود: «اى زنان،ارث شما نصف ارث مردان است.» بلكه‏فرموده است: «اى مردان! ارث وبهره شما دوبرابر بهره زنان است.» اين تعبير در حقيقت‏ميزان در ارث را حق زن قرار مى‏دهد. زيرابراى تعيين مقدار ارث مرد، وى بايد نخست‏به حق زن اعتراف كند و آنگاه به همراه دوبرابر آن براى خود طلب نمايد. بر طبق مفادآيه، نخست‏بايد «بهره زن‏» مشخص وپرداخته شود و آنگاه نصيب مرد خود به خودمعلوم مى‏شود.اين موضوع مانند آن است كه‏بخواهند دوازده سيب را ميان يك دختر ويك پسر تقسيم كنند. به پسر مى‏گويند:سيب‏ها بايد طورى تقسيم شود كه شما دوبرابر سهميه دختر بردارى. پس وى نخست‏بايد سيب‏ها را به سه قسمت مساوى تقسيم‏كند و پس از اعتراف به حق دختر و تقديم‏يك سهم آن به وى، دو برابر آن را براى خودبردارد. تا همين جا مرد دلخوش از دو برابر بودن‏سهميه خود است و چندان اعتراضى به حكم‏ندارد و زن محروم گذشته نيز از اين كه بااحترام، بخشى ازارث به وى تعلق گرفته‏خرسند است. با اين تقسيم - به طور مثال -ازدوازده ميليون تومان پول كه از پدرى به‏تنها دختر و پسرش ارث برسد، چهار ميليون‏سهم دختر مى‏شود و هشت ميليون سهم‏پسر. اين به ظاهر پايان تقسيم ارث ميان‏پسر و دختر (مرد و زن) است ولى در حقيقت‏كار به پايان نرسيده است. زن در هنگام تقسيم ارث، نصف بهره مردرا به دست آورده است ولى از طرفى از سوى‏خداوند ميان زن و مرد احكامى مقرر شده‏است كه اين كاستى براى زن جبران مى‏شودو چه بسا سهميه او بيشتر از مرد مى‏گردد.زيرا با طرح چند
وظيفه بر مرد، او موظف به‏پرداخت مخارجى است كه زن عهده دار آن‏نيست. برخى از آن‏ها بدين قرار است: 1 - پرداخت مخارج خانواده (همسر،فرزندان و پدر و مادر). زن در اين مرحله وظيفه‏اى ندارد و مردعهده دار تامين مخارج است و در صورت‏نياز، مرد است كه بايد نياز آنان را برآورد. 2 - پرداخت ديه. هرگاه فرزندان (دختر يا پسر) به سبب‏انجام كارى به پرداخت ديه محكوم شوند، درحقيقت مرد است كه بايد اين ديه را بپردازد نه زن. هرگاه فاميل هم ناچار به پرداخت ديه‏شوند، مردان فاميل عهده دار پرداخت آن‏جريمه‏اند نه زنان. 3 - پرداخت مهريه. در هنگام خواستگارى و ازدواج، مرد است‏كه به زن مهريه مى‏دهد نه به عكس. 4 - مخارج كار خانه و شيردادن به بچه‏ها. مرد وظيفه دارد كه در صورت تقاضاى زن،نسبت‏به انجام كار خانه و شيردادن به اطفال، به وى مزد دهد و حال آن كه در انجام كارهاى‏مرد، لازم نيست زن چيزى به مرد بپردازد. 5 - و غيره. با توجه به احكام نامبرده، آنچه مرد درارث به دست آورده در حقيقت‏بيشتر به‏مصرف زن مى‏رسد و گاه بهره واقعى او ازنصف ارث هم كمتر مى‏شود. بنابراين بايدسهميه زن و مرد در اين موضوع را به حقوق‏و در آمد تعبير كنيم. زن حقوق كمترى از مرددارد ولى در واقع در آمد وى مساوى با او يا بيشتراز وى است. افزون بر همه اينها، زن ناچارنيست‏حاصل‏دسترنج‏خود در بيرون خانه را به مصرف‏خانه برساند. آنچه او كسب مى‏كند - در خانه‏باشد يا بيرون - به خود او تعلق دارد; در حالى‏كه مرد حاصل كار خود را - به دليل حقوقى كه‏بر عهده اوست - به خانه مى‏آورد و به مصرف‏خانواده‏اش مى‏رساند.


موفق باشید .


یا حق.........................


 


 

۷ نظر:

امین گفت...

خوب فعال شدی صادق.

بهاره گفت...

بخش آخر مقاله وتوجیهات مطرح شده به نظر من ابدا صحیح نیست این که خدا 1400 سال پیش ارثیه ی زن رو نصف مرد قرار داده هیچ ربطی به دنیای امروز نداره که زن همپای مرد وگاه بیشتر از او کار می کنه هر عقلی که از سلامت برخوردار باشه می فهمه که این حکم از اون دسته احکامی هست که باید تغییر کنه.

محمد حسين گفت...

عاطفه نگو عرب پست!
نه اينا همش توجيه فقهي داره، استدلال شما خيلي فمينيستيه!
در حال حاضر آيت ا... صانعي(مد ظله العالي) معتقد به يكسان بودن ديه و ارث هستند. آدرس سايت ايشون هم هست؛ كه دوستان مي تونن سوالات شرعي و اعتقاديشون رو ازين عالن رباني بپرسند؛
http://saanei.org/?view=01,00,00,00,0#01,00,00,00,0

صادق گفت...

سلام
مالیه دادگر تشکیل نشد ,ما منتظر جزای آقای صفاری هستیم
تازه ترین اخبار دانشکده
خبرنگار وبلاگ ورودی ها صادق جدیدیان ,دانشگاه بهشتی

محمد حسين گفت...

اگر مهريه عقلي و منطقي در نظر گرفته بشه،(عرف قضايي آن امروزه بين 300 تا 700 سكه است) مي توان توافق كرد كه مرد ماهيانه يا هر 2 ماه يك بار بخشي از آن رو پرداخت كند. اين امر مطمئنا به ايجاد مهر بين همسران هم خواهد انجاميد.

محمد حسین گفت...

البته این حدیثی رو که استاد محمد.ن نقل فرمودند رو بنده تابه حال در هیچ کتب حدیث یا منبری نشنیدم. وجود این حدیث رو نمی توان انکار کرد اما باید به این نکته توجه داشت که همواره دنیا در دست مردان مدیریت و اداره شده و مردان هم برای تسلط خود ممکن بوده و بسیار هم دیده شده که از هیچ امری حتی جعل حدیث دریغ نکردند. به خصوص در دوره ی اموی و عباسی امکان وجود این احادیث بالاتر میره ضمن آنکه با سندی تاریخی امکان رد این حدیث به پیغمبر اسلام(ص) وجود دارد.
هنگام ازدواج علی (ع) با فاطمه(ص) ایشان از دخترشان می پرسند که چه چیزی رو به عنوان مهریه انتخاب می کنی؟ صبیه ی ایشان به خاطر علاقه ای که به پدر داشت و مسئولیت های سنگینی که بر دوش پیامبر بود به عنوان صداق شفاعت مسلمین در آخرت رو مهر خود فرمودند و این داستان و بزرگی این مهر نشان دهنده ی آن است که مهریه ی پایین ملاک ارزشی در اسلام ندارد و همانگونه که در قسمت قبل عرایضم گفتم عرف قضایی مهریه اکنون بین 300 تا 700 سکه است و با توجه به قوانین جدید بیش از این مقدار هم برای بانوان قابل اخذ نیست و دیگر هم مشکل زندانی شدن برای مردان برداشته شده و هم اکنون رویه به گونه ای است که حداکثر مردان به خاطر عدم پرداخت یکجای صداق تا 2 ماه به حبس می روند! ضمن آنکه مهریه امروزه بیشتر به عنوان ملاک کنترل اعمال می شود در حالی که اگر عرف تغییر یافته و توافق بر گرفتن آن در طول زندگی اعمال شود دیگر نیازی به اعمال آن به عنوان راهکاره کنترلی مردان نیست.

محمد.ن گفت...

داشت فراموشم میشد!
حدیث مذکور از کتاب نهج الفصاحه است.