دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

شعری برای مادر

my mother i love you and i need you,even tough


i love you and i need you,even tough


i may at times have made you tear your hair


i set myself apart,bet even so


your presence and your loves are always there


you are my jail cell and ten-ton door


that keeps me from just being who i am


and so i pound the walls and go to war


ramming all the rules that i can ram


yet though i mast rebel,all the while


i know your love,s the ground on wich i stand


i wait upon the flash of your pround smile,my mother


and twist inside at every reprimand


i,m sorry for the times i,ve caused you pain


after these brief storms,love will remain


مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم


تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم


وهمین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود


خودم را از تو دور کرده ام،با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست


تو مامن وسرپناه من هستی


که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی


من از دیوارها می گذرم وپرواز می کنم


و تمام کارهایی را که باید،انجام می دهم تا در پناه تو باشم


شاید من یاغی وسرکش باشم


اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است


من منتظر لبخند درخشان وپرغرور تو هستم،مادر


لبخندی که هر گره ای را باز می کند


برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متا سفم


اما بعد از طوفان های کوچک


این آرامش است که پا برجا خواهد ماند.

۱ نظر:

رکسانا گفت...

حالا که از مامانم دور شدم میفهمم چقدر بهش احتیاج دارم