دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

فردوسی

سلام؛


شعري رو كه در«ادامه ي مطلب» خواهيد خواند درباره فردوسي(شاعر) به طنز گفته شده؛


خلاصه ي شعر ازين قراره كه در برزخ فرشته حوصلش سر ميره و اتفاقاتي ميافته و موجب ميشه كه حضرت فردوسي در روزاي آخر سال به دنيا برگرده و چهارشنبه سوري وشلوغي هاي شهر رو با مردم باشه، فردوسي ميره تا از يك مغازه خريد كنه تا شب عيد اونم نو نوار بشه، ابيات توي اين مناظره(بين فردوسي و صاحب مغازه)، كه البته نوعي مناظره ي نو به حساب مياد و حالت سنتي مناظره رو نداره نكات جالبي به طنز مطرح ميشه؛ چون مطمئن بودم كه اين شعر هم تازگي داره (قطعا نشنيدين) و قطعا هم باهاش خواهيد خنديد رو آوردم. تصوير سازي « خليل جوادي» در اين شعر هم به گونه ي  شعر مطرح وي؛ يعني «محكمه ي الهي» قابل توجهه.


پ.ن: سال شاد و توام با لبخندها و خنده هاي مستانه به دور از هرنوع غم،غصه را برايمان از خداوندي كه بندگانش را باشادي و غصه خواهد آزماييد، خواهانم. آپ بعدي من «دعاي سال جديد» است كه اون هم طنزه و امشب(جمعه) به روي بلاگ شخصي من(مافي ها) مياد.


«ادامه ي مطلب» تو  را مي خواند، پايينو بزن!





فردوسی


اونـــا کــه میــمیرن مـیرن  تــــو بــرزخ


قـاتـی میشـن اهــل  بهشت و دوزخ


کـــار همـــــه اونجــــا  بخـور بخـــوابــه


تــــا روز آخــــر ،  کــه حساب کتــابــه


اونجــــــا یـــــــه سـیستم  اداری داره


واســــــه خودش  ســاعت کاری داره


سیـستِم اونجــــارو  میگـــن عــالیــه


کـــلِّ لـــــــوازمــــش دیجـیـتــا لـیــــه


فــرشتــه ای هست  کـه کارش  اینه


صُب تـــاشـب اونجـا  بگیـــره  بشینه


کـارکـه نباشه  حــوصله ش  سرمیره


میشـینه بـا کــــامـپیــوتــــر  ور  مـیره


مـیخواس  تــــوی  کـامپـــیوتـر بگــرده


رف تـــو  پــــروفـــایل  یــه  پیره مــرده


کــــامپیوتــر یکی  دو  دفه  گف: دینگ


پـــرید  توی   گــزینه ی   "  دیپورتینگ "


فرشته هه دسپاچه شد کلیک کــــرد


کامپیوتر بدجوری  جیکّ وجـیک کـــــرد


یهــــو در یـــــــه قــبر کهــنــــه  وا شد


یـــــه پیــــره مـرد بـــــــا شکـوه پا شد


ازش ســـوال کـــــــردن اسـمت چیـــه


گفـت: ابــوالقــــــــــاسم فـــردوسیـــه


یکـی دوروز نشس تـــــوی یــــه میدون


دیـد نمیشه پـــا شـد اومــد تـــو تهرون


زمـین نفس کشـــید و بــرفــا آب شــد


بهـــــــار اومـد دوبـــــــاره انقــلاب شـد


هـــوای تهــــرون یــه نمه ملــس بــــود


مــزّه ی زنـــدگی حســابی گــــس بود


باز شب عــید اومــد و رختــا نـــــو شد


فصـــل شلــــوغــی و بـــدو بــدو شــد


شاعر شـــــــاهنــامه خوشحـــال شد


دستـای اون رو شـونه هاش بــال شد


بعــد هـــــــزار و چــند ســـــــال دوری


اومده بود چهـــــار شنــبه ســــــــوری


آتــیـش  روشــن جـــوونهـــــارو  دیـــد


اونم یه بــــار از روی  آتیــــش پـــــریــد


مـــامـــورا  اومـدن  بهـش  گیــــر دادن


چن نفـــری  دور و  ورش واســتــــادن


بــا حـرفاشـون کلی بهش نیــش زدن


گـــــرفــتــنــو  ریشــــشو  آتـیـش زدن


شاعــر شاهنـــــــــامه بـــا حــــال بــد


رفت و نشــس ریشـــشو بــــا تـیــغ زد


خـلاصــــــه، تصـمیـــم گـرف نــــو بشه


صــاحب کت شلـــــوار و پالتـــــو بشـه


رف جلـــــو مغـــــازه پشـت ویتــریـــــن


دیـد همه ی لبـــاسا هَـس مـدین چین


مـو بـه تنـش همـون دقیقه سیــخ شد


یـه خورده واستاد به لبـاســـا میخ شد


مغــــازه داره  گفــت : عــزّت زیـــــــــاد


دایــی ، بــــرو کنــــار بذار بــــاد بیــــاد


بـــــا اینــکه چــرت و پـرت گفت یــــارو


شـاعـر شاهنـــــــامه رفـت اون تــــــو


بــــه قـول مــا یـه خورده پالتار خریـــــد


شــال و کـلاه و کـت و شلـوار خریــــد


دستــشـو تـــو جیب بغـل فـــرو کــــرد


اشــــرفــی قـــــــرن چهــارو رو کــــرد


شـــــاعـــر مــــــا بعد خـــــرید هنگفت


به شیوه ی خودش به اون جوون گفت:


------------------------------------


شمـا را چه رفته ست کاینسان خـُلید؟


چــــــرا جــمــلـــه ژولـــیده و بُنجـُلید؟


چــــرا سیــخ سیـخــی شــده مویتان؟


چـــــرا مــثل زنهـــاست ابـــــرویتـــان؟


تـو مردی اگــــر، چیست آن موی مِش؟


بـــرو از سیــــــاوش خجــــالت بکـــش


هــــزاران چــو تــــو لندهــــــــــور پلیـد


نیرزد بــه یک مــــــــوی گـــُرد آفــریـــد


اگــــر لشکــــر انگيـــــزد اسفنـديـــــار


دگـــر مـــــوی مِش کرده نــايد به کــار


تــورا پــــاردم گــــردد آنگـــــه عِنـــــان


همی می کنی پشـت بــــر دشمنــان


تــــویی کـــه بـــــه مـن تکّه انداخــتی


گمـــــــانم مــــــرا خــــــوب نشناختی


ابـــوالقــــــــــــاسمم بنده ، فردوسیََم


حکیـــــــــــم زبــــــان آور طــــــوسیَم


کنون زیـــــــــــر این گنبد نیـل فــــــام


همــــه مــر مـــرا می شناسند نــــام


--------------------------------------


یــــه لحظـــه بعــــدِ اون صـدای کلفت


مــــرد فروشنده بــه فــردوسی گفت:


خودت که نـــــه، میدونتــو میشناسـم


از تـــو کسی چیـــزی نگفتــه واســم


ببینمت، تــــــو شاعــری راس راسی؟


"مــــریم حیـدر زاده" رو میشنـــاسی؟


راستی یه چی بخوام، ازت بر میـــــاد؟


ترانـــــه ی  رپ  از  کارات  در میـــــاد؟


پسر خالـه م میخواد کاست جم کنــه


یه چیزایی میخواد سر هـــــــــم کنــه


میخوام بـــــراش چیــزای مشتی بگی


هفش تـا شعـر شیش و هشتی بگی


بیـــــا ، اینم یـــه کـــاغذ و یـه خودکــار


یــــه چی بگوتومایه های " شاهکــــار"


امّـــا تــورو جـــون مـــامــانت استـــــاد


چیزی نگی که گیــــر بــدن تو ارشـــاد


---------------------------------


شاعــر شاهنــــامه   ســر تکـون داد


هیچّی نگف، فقــط پـــا شد راه افتـاد


دید نمیتـونـه بـــــا همــــه  بجنگــــــه


هرجـــا کـــــه میره آسمـون یــه رنگه


بنـده خـــدا دلش میخواس خیلی زود


دوبــــــــاره بــــرگـرده همونجــا که بود


طفلی نشس  همینجوری غصّه خورد


یه روز نوشتند ، کــه دق کـــرد و مـرد


۵ نظر:

«دارا و سارا» را 13 روز امانتی در آغوش ب گفت...

خبرگزاري تابناك؛
فرهنگ سازی جدیدی این بار با طرح ملی «امانت‌دهی عروسک‌های دارا و سارا» در سیستان و بلوچستان اجرا می شود تا کودکان کتاب خوان، هدیه نوروزی خود را با در آغوش گرفتن دو عروسک برای 13 روز تعطیلات و بعد پس دادن آنها دریافت کنند!

به گزارش خبرآنلاین ، سیستان و بلوچستان در اقدامی تامل‌برانگیز، هدیه نوروزی بچه‌های فعال و کتابخوان کانون‌های فرهنگی این استان را «در آغوش گرفتن دار و سارا» برای 13 روز تعطیلات قرار داده است!

این اقدام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سیستان و بلوچستان که از آن با افتخار «برای نخستین بار در کشور» یاد می شود اینگونه تشریح شده که کودکان فعال در مراکز فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سیستان و بلوچستان که کتاب بیشتری را در طول سال88 مطالعه کرده باشند، با در آغوش گرفتن عروسک های دارا و سارا به پیشواز نوروز 1389 می‌روند.

بنا بر این گزارش، مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سیستان و بلوچستان در مراسم امانت دهی(!!!!!!!!) عروسک های دارا و سارا به کودکان کتابخوان این کانون گفت: خوشبختانه امسال با پیشنهاد مدیر عامل این کانون طی سفر به زاهدان در دهه فجر امسال، سیستان و بلوچستان پیشتاز اجرای طرح ملی «امانت دهی عروسک های دارا و سارا» در کشور شد. موذن اضافه کرد: اجرای این طرح افزون بر تشویق کتابخوانی بین کودکان، باعث آشنایی بیشتر آنان با عروسک های ملی ایران و جایگزین شدن آنها با عروسک های غربی از جمله «باربی» که متعلق به یهودیان است و هیچ تناسبی با فرهنگ مردم این استان ندارد، می شود.

شایان ذکر است در فاز نخست این طرح ملی(!!!!!!!!!!!) 520 عروسک دارا و سارا در قالب 260 جفت برای 26 مرکز فرهنگی و هنری زیر پوشش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سیستان و بلوچستان در نظر گرفته شده است.

این عروسک ها به صورت امانت به کودکان منتخب مراکز فرهنگی و هنری که بیشترین کتاب را در طول سال خوانده باشند، داده می شود تا در طول تعطیلات نوروز، نزد خود نگه دارند و سپس برای استفاده سایر کودکان به این مراکز بازگردانند.

ورودی های 88 حقوق شیراز گفت...

´¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
….hapyy new year….
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
¸.•*´¨`*•. ¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•

کسری گفت...

درود
وبلاگ جالبی دارید منم دانشجوی حقوق ورودی 88 هستم خواهشمندم وبلاگ من هم در لیست تحت تعقیب قرار بدید و سری به کلبه درویشی ما هم بزنید
D:
با تشکر داد گوی جوان

محمد حسين گفت...

دعاي سال تحويل امسال؛


خداوندا اگر چه شکمهايمان گشنه است اگرچه حقوقی نمی گيريم اگرچه هزار آرزو در يک جيب و هزار تومان در جيب ديگر داريم تو را شکر می گوييم که ما را از نعمت انرژی اتمی برخوردار خواهی کرد و ما را در چشم دشمنان حسود همچون خاری قرار دادی . فقط خداوندا کاری نکن که ما را از چشم بيرون بياورند و در زباله دان بيندازند.


● خداوندا اگر چه ما را اجازه آزادی نفرمودی تو را شکر می گوييم که طعم تلخ اسارت در کشور خود را چشاندی که در عاشورا ياد بازماندگان خاندان پيامبر را عزيزتر بداريم.


● خداوندا تو را شکر می گوييم که پول و ثروت را همه به عربستان دادی ولی در عوض ما را در اسلام ناب غوطه ور ساختی و اينگونه عدالت فرمودي.


● خداوندا اگر آزادی نداريم ، اگر هر روز بر سرمان می کوبند لا اقل چندين مجلس داريم و هر سال دعوت ..... را لبيک گفته رای می دهيم پروردگارا تو را شکر می گوييم که به ما نعمت انجام واجبات اعطا نمودی ..


خداوندگارا تو را شکر می گوييم که به ما نجابتی همانند اسبان، وفاداری همچون سگان ، اجماعی همچون گوسپندان و هوشی همچون ماهيان آموختی و بدين وسيله اشرف مخلوقات خود کردی .

● گويند اگر کسی در عمر خود جهاد نکند و آرزوی آن نيز نداشته باشد کفر ورزيده خداوندا تو را شکر می گوييم که 1000 دشمن برايمان آفريدی و هر روز به تعدادشان می افزايی طوری که هر روز مرگ خود را در مقابل چشم داريم و جز جهاد در راه تو راهی نداريم .

● خداوندا ملت ما گرسنه اند اگر چه نان نفت بر سر سفره ما نياوردی ولی ما را نعمت کارت هوشمند دادی که اسراف نکنيم و اينگونه از گناهان برحذر داشتی تو را شکر می گوييم .


● پروردگارا اگر چه در اين سی سال در کارخانه ها را يکسره بستی ولی در هزار مسجد گشودی تو را شکر می گوييم که معنويت را به ما هديه دادی .
● پروردگارا به دستان لرزان روشنفکران اين مملکت بنگر ای تو که هر روز نعمت ديدن روز قيامت را به آنها ارزانی داشتی ..


● خدايا همه پا برهنه ايم ولی شادمان منتظر نيروگاه اتمی می مانيم تا دردمان دوا نمايد تو را شکر می گوييم که دروازه های خيال را بر ما گشودی .

● چنان پايه های شوکت ما را بلند نمودی که تمام مملکت فرنگ بر ما شوريدند . خداوندگارا تو را شکر می گوييم اما بد نيست کمی تعديل می داشتي؟

داش علی گفت...

به به به محمد حسین داداش روحم شاد شد نظرو خوندم افرین به غیرتت // پرچمت تمام 89 واسه من بالا ست