خیلی وقت بود که دلم میخواست این مطلب رو بذارم ولی با توجه به جنبهی زیر صفر برخیها هیچ وجه جسارتش رو توی خودم ندیدم...اما امروز به خاطر روز جهانی زن به نظرم رسید که شاید با ثبت این مطلب، از طریق شیوهی کهن لقمانی (ادب از که آموختی؟ از بیادبان) و روش منتقدانه و سلبی بتونم چهرهی همیشه مخدوش «زن» در جامعهمون رو بدون تعارف نشون بدم به این امید که برخی از وجدانهای خوابیده بیدار بشه...
پ.ن.تبریک:این روز رو اختصاصی اختصاصی به همهی همجنسهای خودم تبریک میگم.بهترین و بزرگترین و ارزشمندترین آرزویی که میتونم واسشون بکنم اینه که امروز سرآغاز زندگی باشه که توش قدر خودشون رو بدونن...
پ.ن.تهدیدآمیز:جواب دادن به پست های نظرسنجی فرعی و اختصاصی نویسندگان واجبه!!!قضیه به حدی جدیه که باید بگم هرکس جواب نداد توی دانشکده اطراف من پیداش نشه که من می دونم و اون...
نظرسنجی برای بالابردن کیفیت کار همین وبلاگه ها!واسه شخص من و یه نفر نیست که نمیاین نظر بدین...
من« دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب میشود.
من « مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیدهام و احتمالاً هیچ خوابی نمیبینم
من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ میکنند
من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم، وقتی شوهرم برای اثبات وفاداریاش ـ البته تا چهلم ـ آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ میرساند
من «زوجه» هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول میکند به من و دختر شش سالهام ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان بدهد
من «سرپرست خانوار» هستم، وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضهاش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.
من «خوشگله» هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقتشان را بیهوده میگذرانند.
من «مجید» هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد میایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا میزند.
من «ضعیفه» هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.
من «بی بی» هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.
من «مامی» هستم، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی میکند.
من «مادر» هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار میگیرم چون آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.
من «زنیکه» هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.
من «مامانی» هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.
من «ننه» هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوهام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها میگوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.
من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم، وقتی شوهرم آروغهای بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمدهاش جابه جا می کند.
من «بانو» هستم، وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشتهام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.
من در ماه اول عروسیام «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی، عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و...» هستم.
من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده میدهد، «سلیطه» هستم.
من در محاورهی دیرپای این کهن بوم ، «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره، مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.
من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن میجنگم.
دامادم به من «وروره جادو» می گوید.
حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا میزند.
مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی میکند.
این منم.زن...!!!
منبع:متاسفانه ناشناس
۸ نظر:
سالیان درازی است که لیلی عشق می ورزد لیلی باید عاشق باشد زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد عاشق می شود لیلی نام تمام دختران زمین است نام دیگر انسان
نمی دونم در مقابل این حرفا باید چی بگم تنها چیزی که به ذهنم میاد اینه :
روز تمام یاس های بهشتی مبارک با آرزوی ساختن فردایی بهشتی برای همه شما
سارا جونم ممنون
دیگه امروز و دیروز و فردا نداره که سارا خانوم!!!
ماشالاه کل الیوم، یوم النسا!!
اما حالا که این روز به شما (علی رغم کل روزای سال) اختصاص داده شده روز زن بر همه ی مادران و دختران فهیمشان مبارک باد.
رفتم ادامه مطلب رو خوندم...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فوق العاده بود
فوق العاده...
....!
مطلب زیبای بود/ تبریک میگم به تمام خانمها این روز را به خصوص انان که ایستاده مردن را بهتر از زانو زده زندگی کردن میدانند به امیده ان روزی که حق هیچ زنی به خاطره زن بودن ضایع نشود/
روز زن رو به همه اونایی که به زن بودنشون افتخار میکنن تبریک میگم.
انشاءالله هرکسی به آنچه استحقاقش رادارد برسد بالاخص زنان ودختران نجیب ومهربان و باذکاوت...
"تشکر"
من وقتی به فکر این مسایل و توهین و تغییر ها می افتم فقط اعصابم......
ولی به قول دکتر نیک پی......ما خودمون باید اول شروع کنیم....ولی اینطور که بوش می آد بعضی از زنها ی بدبخت و.............هیچ وقت حتی فکر نمی کنند چرا این القاب رو بشون می چسبونن...
البته این نسل همه شروع کردن...یا شروع خواهند کرد
...........
از کسی نخواستم سنگینی نگاههای خریدارانه را از دوشم بردارد ........ از کسی نخواستم سردی همیشه در حاشیه بودن همیشه در سایه تحقیر آمیز دیگری بودنم را گرم کند.......... از کسی نخواستم نادیده گرفته شدن هایم را ببیند............ از کسی نخواستم دردمند باشد.....صبور باشد.....مهربان باشد........ از کسی نخواستم زن باشد.................. تقدیم به همه ی گلهای ایران....................... سارا واقعا عالی بود............
سلام هم دانشگاهی
امیدوارم که دانش مادرباره اینکه که چرا در این موقعیت ها بدین نامها متصف می شوند، بیشتر شود.
______________________________
شاید شما هم اندیشیدن را دوست داشته باشید.
http://philosophy-89.blogfa.com/post-8.aspx
ارسال یک نظر