دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

الهی چون تو ناظری چه گویم؟؟؟

خوشا چهره ای که خداوند به آن می نگرد در حالی که از ترس خدا بر
گناهی که کرده و جز او کسی از آن آگاه نیست می گرید.(پیامبر(ص))


دوست دارم بشینم زار زار گریه کنم.نمی دونم حال شما چه جوریه.من الان
این جوریم. می خوام گریه کنم به حال خودم.به حال عمرم که همش تو حرف زدن
گذشت نه عمل کردن.به اینکه می خواستم خوب باشم نشد.به اینکه می خوام فقط تو
رو ببینم ولی نمی زارن یا نمی شه.


خدایا می خوام به کار بد و خوبم گریه کنم.به گذشتم به آیندم به
الانم....به دور و ورم که انقد شلوغش کردم.


هان!آیا کسی نیست که پیش از رسیدن روز سختی برای آن کار  
کند؟        
                                      
(امام علی)


نه!گریه ی من از ترس نیست.از کارای اشتبامه.از کارایی که تو خوشت نمی
آد.باهاشون حال نمی کنی.منم هر روز خواسته و ناخواسته انجامشون می دم.خدایا
می دونم تو بخوای درستم می کنی.پس بخواه که می دونم بقیه ی عمرمم زود می
گذره و یک دفعه می گن خوش اومدی.وقتت تمومه.کاسه کوزتو جمع کن داداش. باید
بری.نمی خوام اینطوری برم.خودت ما رو نجات بده می دونم هیشکی دلش بیشتر از
تو برا ما نمی سوزه.خودت آفریدیمون خودت جمع و جورمون کن ای خدااااااای
مهربون.


خواجه عبداله انصاری می گه که:الهی از پیش خطر و از پس راهم
نیست.دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.


می دونم خیلی بدی کردم.می دونم هر کاری دلم خواست کردم.می دونم رو هوسم
کار کردم.ولی می دونی اگه بگی برو کجا رو دارم برم؟آخه کجا برم؟

۱ نظر:

جواد گفت...

الهى حسنم کردی احسنم گردان
از مناجاتهای علامه حسن زاده آملی