هر کجا هستم، باشم به درک! من که بايد بروم! پنجره، فکر، هوا، عشق، زمين، مال خودت! من نمي دانم نان خشکي چه کم از مجري سيما دارد! تيپ را بايد زد! جور ديگر اما... کار را بايد جست. کار بايد خود پول. کار بايد کم و راحت باشد! فک و فاميل که هيچ... با همه مردم شهر پي کار بايد رفت! بهترين چيز اتاقي است که از دسته چک و پول پر است! پول را زير پل و مرکز شهر بايد جست! سيد خندان يه نفر! سوئيچم کو؟
۱۰ نظر:
همه گویند که سهراب پراز سوز ونواست/ ودلش چون دریاست
ولی امروز که من ساکن دانشکده ام/ دردهایم پیداست
هیچ کس نیست بگوید که چرا تنهایی/ وپراز رایحه ی ساده وپر معنایی
هیچ کس پیدانیست, که بگوید پسری بیمار است/ودلش در تپش غنچه ی یک گلزار است
هیچ کس پیدانیست, که بگوید "میم" مگر کمتر از این سهراب است
وبگوید که دلش روز وشبان درپی یک خوناب است
و بگوید این "میم": تا چه حد استاد است
آه ای دل کافی است/ چاره ی قلب حزین /فقط (این) فریاداست:
هیچ کس پیدا نیست...
به سلامتیِ درخت
نه به خاطرِ ميوهش،
به خاطرِ سايهش.
به سلامتیِ ديوار!
نه به خاطرِ بلنديش،
واسه اينکه هيچوقت پشتِ آدم رو خالی نميکنه.
به سلامتیِ دريا!
نه به خاطرِ بزرگيش،
واسه يکرنگيش.
به سلامتیِ سايه!
که هيچوقت آدم رو تنها نميذاره.
به سلامتیِ پرچم ايران!
که سه رنگه
تخممرغ! که دورنگه
رفيق! که يهرنگه.
به سلامتیِ همه اونايی
که
دوسشون داريم و نميدونن،
دوسمون دارن و نميدونيم.
به سلامتیِ نهنگ!
که گندهلات درياست.
به سلامتیِ ز نجير!
نه به خاطر اينکه درازه،
به خاطر اينکه به هم پيوستس.
به سلامتیِ خيار!
نه به خاطر «خ»ش،
فقط به خاطر «يار»ش.
به سلامتیِ شلغم!
نه به خاطر «شل»ش،
به خاطر
«غم»ش.
به سلامتیِ کرم خاکی!
نه به خاطر کرمبودنش،
به خاطر خاکیبودنش
به سلامتیِ پل عابر پياده!
که هم مردا از روش رد ميشن هم نامردا!
به سلامتيِ برف!
که هم روش سفيده هم توش.
به سلامتيِ رودخونه!
که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچيکو دارن.
میخوريم به سلامتيِ گاو!
که نميگه من،
ميگه ما
به سلامتیِ سرنوشت!
که نميشه اونو از سر نوشت
واقعا از این همه استعداد و قریحه متاثر شدم. با سعی و کوشش فراوان بالاخره تونستم یه بیت شعر بگم:
" اگر دیدی جوانی غصه داره
بدان جیبش خالی و هم بیکاره"
چطوربود؟
زندگي شستن يك بشقاب است
زندگي ريد... روي آب است
زندگي خانه دانشجوييست
زندگي بنگ و حشيش و عرق و ترياك است
زندگي كرد... يك ماده سگ اسهال است
زندگي خوردن يك كي... خر حمال است
كه ز فقدان مني بي حال است
زندگي زير پتو رفتن تابستان است
زندگي شستن يك بشقاب است
زندگي ريد... روي آب است
تباخی(طباخی؟) من در پی شکوفا کردن استعداد ها میباشم...من کجا جلوتونو گرفتم.....
ماشالله قررربون این همه استعداد....کی شکوفا میشید پس
کچل خیییلی مسخره بود...ازت بعید بود جدا همچین قافیه های بی نظم و شلخته ای!
برای دوستای خوبم :هر کجا باشم مهم نیست مهم اینست هر کجایم جان و روح
احساس و قلبم با شماست
عاشقتونم
قربون داش علی بابادیگه شکوفا شدم حالا یه دوبیتی میگم به عشق تو و کوری چشم دشمنان:
"علی جان این فروغ احسان ندارد/ به ذوق وشوق ما ایمان ندارد
علی جان این وکیل نیمه مجنون / به سانش کشور ایران ندارد"
اغشتو به غیر من به روی هیچکی وا نکن
منو از این دل خوشیو ارامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشقو خواهشم
واسه بودن کنارت تو بگو به هرسو پر میکشم
اگه می دونستم اینقدر استعداداتون شکوفا می شه زودتر می نوشتم.چطوره یه انجمن ادبی تشکیل بدیم.اون بچه های ادبیات باید بیان اینجا لنگ بندازن؟کاش یه سری از این شعر ها رو میدادیم به استاد ادبیات اون وقت شاید نمره هامون یه تغییراتی می کرد
فروغا ای فروغا ای فروغا
تمام گفت توباشد دروغا
به جای آنکه ماراساده گیری
بزن بالا یکی لیوان دوغا
ارسال یک نظر