بودا
یک روز صبح بودا در میان مریدانش نشسته بود که مردی به آنها نزدیک شد و پرسید :
((آیا خدا وجود دارد ؟))
بودا پاسخ داد :((آری وجود دارد ))
بعد از نهار مردی دیگر آمد و پرسید: (( آیا خدا وجود دارد ؟))
بودا پاسخ داد : ((خیر وجود ندارد))
غروب مرد سومی نزدیک شد و همان سوال را تکرار کرد وپاسخ بودا چنین بود :((خودت باید تصمیم بگیری))
یکی از مریدان گفت : ((این نا معقول است . چطور به سه نفر که یک سوال تکراری کردند سه جواب مختلف دادید ؟))
بودا گفت : ((زیرا آن ها افرادی مختلف بودند و هر کس از راه خود به خدا نزدیک می شود .
بعضی با یقین ،بعضی با انکار و بعضی با شک !!!))
۷ نظر:
قشنگ بود عاطفه جونم
ای کاش همه بفهمن که حق ندارن درک خودشون از خدارو به بقیه تحمیل کنن
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی را دارم ولی تو همچون خودت را نداری (امام سجاد(ع))
من با اسم مستعار پیام می ذارم ولی هیچ وقت توهین نمی کنم لطف کنید اگه نظراتم رو پسندیدین حذف نکنید البته اسم مستعار من این نیست ولی بعدا میگم چیه
ضمنا وبلاگ شما یک ویژگی منحصر به فرد داره اونم اینهکه بچه هایی که توی اون فعالن از نظر نوع افکار و عقاید متفاوتند که این خیلی خوبه
My Flesh Is Temporary
My God Extraordinary
به تعداد آدمهای روی زمین راه وجود دارد برای رسیدن به خدا...(من البته همیشه بعد از شنیدن این جمله به طور خودکار یاد فیلم مارمولک می افتم!)
اینکه آیا خدا وجود دارد؟یه جورایی مرتبط با بحث کلاس اندیشه 1 ماست.(که فقط 6 تا از بچه های خودمون تو اون کلاسن.) دونستن دیدگاه بقیه بچه ها راجع به وجود یا عدم وجود خدا خیلی چسبیده بهم!
رییس به ایمیل یه سر بزن جواب بده.
خدا بزرگه این مایم که هر کدام به طریقی اونو میفهمیم اینم خواسته خودشه زیرا اختیار داده به ما/
ارسال یک نظر