از بهار پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت تازه شکفته ام نمي دانم از تابستان پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت فعلا در گرماي وجودش غرقم نمي دانم از پاييز پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت در هزار رنگ ان رنگ باخته ام نمي دانم از زمستان پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت سرد است و بي رنگ از مادرپرسيدم عشق يعني چه؟ گفت يعني هرکه در اين خانه است از پدر پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت يعني تو از خواهر پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت هنوز به ان نرسيدم شبي از ماه پرسيدم عشق يعني چه؟ شرمگين و خجل خود را در اغوش اسمان پنهان کرد شبي ديگر از ماه پرسيدم عشق يعني چه؟ ماه با چهره اي باز و خندان گفت يعني مهتاب برای دیدن چشمات ثانیه شماری می کنم واسه لمس کردن دستای گرمت بی قراری می کنم برای اینکه طاقت دیدن نگاتو داشته باشم روزی صد بار نگاهتو تجسم می کنم واسه جبران روزایی که بدون تو تنها بودم لحظه شماری می کنم تا بغلت کنم و بگم بهترين لحظات زندگی ام لحظات با تو بودن است .
مرسی نسرین جون.دعوت کن ما هم بیایم بابل!!! راستی مطلب تاریخی اینجوری خوبه دیگه! کلی عکس داره تا تنبلایی مثل من که حوصله تاریخ خوندن ندارن هم حظ کنن! راستی تناقض اون دو تا پیکان با ساختمون موزه خیلی بامزه بود
اینو دیگه تا حالا نشنیدم ولی میدونم نه به بابل می خوره شهر مردگان باشه نه به بلبلسر شهر هایی که حیات توشون موج می زنه و هواش نشاط بخشه لطفا منبع سخنان گرانبهاتونو ذکر کنید
۱۰ نظر:
عاشقتونم بچه ها
چه قشنگ بود این عکسا...
با اینکه نمیشناسمت ولی باید به سلیقت افرین بگم
از بهار پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت تازه شکفته ام نمي دانم
از تابستان پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت فعلا در گرماي وجودش غرقم نمي دانم از پاييز پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت در هزار رنگ ان رنگ باخته ام نمي دانم از زمستان پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت سرد است و بي رنگ از مادرپرسيدم عشق يعني چه؟ گفت يعني هرکه در اين خانه است از پدر پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت يعني تو
از خواهر پرسيدم عشق يعني چه؟ گفت هنوز به ان نرسيدم
شبي از ماه پرسيدم عشق يعني چه؟ شرمگين و خجل خود را در اغوش اسمان پنهان کرد شبي ديگر از ماه پرسيدم عشق يعني چه؟ ماه با چهره اي باز و خندان گفت يعني مهتاب
برای دیدن چشمات ثانیه شماری
می کنم واسه لمس کردن دستای گرمت بی قراری می کنم
برای اینکه طاقت دیدن نگاتو داشته باشم روزی صد بار نگاهتو تجسم
می کنم واسه جبران روزایی که بدون تو تنها بودم لحظه شماری می کنم
تا بغلت کنم و بگم بهترين لحظات زندگی ام لحظات با تو بودن است .
ایول به بابل.حتما با یه سری بهش زد.
مرسی نسرین جون.دعوت کن ما هم بیایم بابل!!!
راستی مطلب تاریخی اینجوری خوبه دیگه! کلی عکس داره تا تنبلایی مثل من که حوصله تاریخ خوندن ندارن هم حظ کنن!
راستی تناقض اون دو تا پیکان با ساختمون موزه خیلی بامزه بود
قابل دوستای خوبمو نداشت
از همین جا رسمااز همتون دعوت می کنم قدمتون به روی چشم
ییلاق ما در انتظار آمدنتان
خیلی قشنگ بود اگه ازمون دعوت بشه حتما یه سری می زنیم
شهری که به شهر مردگان مشهوره بابله یا بابلسر؟
اینو دیگه تا حالا نشنیدم ولی میدونم نه به بابل می خوره شهر مردگان باشه نه به بلبلسر شهر هایی که حیات توشون موج می زنه و هواش نشاط بخشه لطفا منبع سخنان گرانبهاتونو ذکر کنید
ارسال یک نظر