














چه دختر باشین چه پسر، نمیتونید انکار کنید که هممون همیشه راجع به افراد جنس مخالف یه جور کنجکاوی عجیبی داریم.همهی ما یا به طور پیشفرض (به خاطر آموزشهای غیر مستقیم جامعه) یا طی ارتباطهای مستقیم فامیلی یا دانشگاهیمون یه تصوراتی از رفتار و اخلاق و ویژگیهای کلی جنس مخالفمون به دست آوردیم...
علاوه بر اون، راجع به ویژگیهای کلی خلق و خوی همجنسهای خودمون هم به مرور زمان یه سری اطلاعات ذخیره کردیم.
با این مقدمه، زحمت بکشین و با مراجعه به بخش نظرات تصورات خودتون از ویژگیهای رفتاری و اخلاقی افراد هم جنس و جنس مخالفتون رو توی دو دستهی جداگانه ذکر کنید!
بعد میتونیم تصورات پسرا از خودشون رو مقایسه کنیم با اینکه دخترا راجعبه پسرا چی فکر میکنن و برعکس!
شاید با این نظرسنجی فاصلهی زمین تا آسمونی تصورات ما در مقایسه با اون چیزی که حقیقت داره،کمی کوتاهتر بشه!
والسلام!
اول از خانوما شروع میکنم چون lady is first
تاحالا چند تا bf داشتی؟؟؟؟
اگه میشه نام ببر؟؟
bfeto دوست داری ؟؟؟
حالا آقایون
تاحالا چند تا gf داشتی؟؟؟؟
اگه میشه نام ببر؟؟
gfeto دوست داری ؟؟؟
خوب دوستان عزیز ناراحت نباشید این سوال اصلا شخصی نیست میدوونم الان چهره ی بعضیا اینجوری شده یا شاید اینجوری
یا شاید
(همون خر کیف خودمون) و خیلی شکلک های دیگه.....
جواب این سوال بستگی به برداشت خودتون از bf & gf داره
منظور من از bf بهترین دوسته یعنی best friend
و gf یعنی دوست خوب یا همون good friend
حالا هر کی پیش خودش کلاهشو قاضی کنه که اول چی فکر کرده
ما از این پست دو تا نتیجه میگیریم
1.میزان محبوبیت هر شخص
2. میزان انحراف ذهن هر شخص
اما می خواستم با جدیدترین تکنولوژی دنیا آشنا شین چون احتمالا تا ۲۰سال آینده وارد ایران نمیشه که زیارتش کنین!(البته باید خوش بین بود!شاید همین فردا وارد بازار ایران شد!کار خدا رو چه دیدی!)
درهرصورت زیاد منتظرتون نمیذارم!!این شما و این جدیدترین تکنولوژی ژاپنی ها!
های اوری بادی
ما یک عدد صندلی داغ برگزار کردیم . یکی از دوستان مذکر را نشاندیم ( فکر کنم آخر خودش خودشو نشوند)
محمد الحق و الانصاف (درست نوشتم؟) خوب جواب سوالاتو داد و بدون هیچ بی جنبه بازی و بچه بازی و خل بازی و این حرف ها صندلی به خوبی و خوشی داغ شد...
گمان کنم این پست صندلی ۲ رو هم محمد قرار بود بذاره(آره آیا؟)
ولی محمد با عرض پوزش و شرمندگی و عذرخواهی و ببخشید و این لوس بازیا من خودم این پستو گذاشتم....
این اواخر دیگه داشت به سوی یخ شدن میل میکرد و دیگه سوالاتم داشت زیادی عمیق میشد ( در راستای یه سوال که : موی کوتاه دوس داری یا بلند)
فکر کنم همه اعضا تو این صندلی شرکت گزیدن...اون افرادیم که شرکت نگزیدن به ما چه ! :دی
میتونید بیاید و تو این صندلی داغه داغه داغِ شماره ۲ شرکت کنید
و سوالاتونو نثار این شخص جدید کنیید.
سارا میشینه این بار...
بیایید و این صندلی رو داغه داغه داغ ترش کنییییید...
بعد تر نوشت : این صندلی تا جمعه ساعت ۲۴:۰۰ مهلت داره!!!
کام آن....
از امروز سعی می کنم یه سری مطلب براتون پست کنم امید وارم خوشتون بیاد
(در پایان اسم نویسنده رو میگم )(لطفا نظرتون رو در باره متن و نویسنده بگین )
دخترم :
همیشه سکوت را دوست داشته باش !
سکوت هم انتهای گفته های بی مغز و پوچ است و هم ابتدای ژاژخواهی های لاف زن ها!
کوبنده ترین حربه در برابر خود پرستان و خود بزرگ بینان سکوت است !
سکوت همچون دژ مستحکمی است که با هیچ سلاحی تخریب نمی شود،برعکس کاخ های شیشه ای که بعضی ها به دور خود می سازند ولی با اندک ضربه ای فرو می پاشند.
عزیزم چون در ابتدای جوانی رو پشت سر گذاشتن نو جوانی هستی تو را به سه چیز نصیحت کرده و برحذر می دارم :
اول :
هیچ گاه زندگی خود را با دیگران مقایسه نکن ،زیرا اگر بهتر با شی دچار نخوت و خود بزرگ بینی میشوی و اگر کمتر باشی دچار عقده حقارت میشوی.
دوم :
در زندگی به آن چه داری فکر کن و از آن بهره خوب ببر و گرنه نداشته ها و خواسته های انسان مثل آرزو هایش بی پایان و تمام نشدنی است !
سوم:
هیچ وقت دنبال بهترین ها نباش و حرص و طمع تو را نگیرد جز در 4 موردد:
1-آموختن علم 2-وطن دوستی 3-خود شناسی که همان خدا شناسی است 4-حفظ عفت و پاکدامنی
تو را سفارش می کنم به عبرت گرفتن از اتفاقات اطراف خودت .از خوب هایش پیروی کن و از بدی هایش جدا بپرهیز.
در زندگی همیشه تاثیر گذار باش ونه تاثیر پذیر !!
تاثیر پذیری اراده تو را ضعیف و قدرت تصمیم گیری تو را سلب می کند .
حرف حق را بگو هر چند به زیان تو باشد ،ا لبته در جای خودش .
در کارهایت خدا را هرگز فراموش نکن و بر او توکل نما ،زیرا هیچ کاری از دید او پنهان نیست .
افسوس گذشته رو نخور که جز تاریخ شده است .
فکر فردا را نکن که معمایی طرح نشده است ،پس امروز زندگی است .
پس طوری زندگی کن که معمای فردا برای شما راحت باشد .
در پایان جمله ای از دکتر شریعتی شهید می نویسم :اگر می خواهی آزاد باشی نه داشته باش و نه خواسته باش !
زیرا در صورت داشتن محافظه کار و ترسو می شوی تا آن را حفظ کنی و در صورت خواستن مجبور به تملق و چاپلوسی می شوی تا به خواسته ات برسی .
این اولین مطلبیه که من تو بلاگ میذارم.اونم یه تست روانشناسی عشقیه.من سوالاتش رو مطرح می کنم می تونین بیاین جواباتونو بذارین رو بلاگ.انشالا ۲۰ اسفند میام جواب سوالا رو می ذارم.(۱۵روز برای جواب دادن همتون کافیه دیگه؟!)
سوالا رو بدون هیچ ترسی جواب بدین نترسین جواباش ضایعتون نمی کنه.فقط چیزایی از شخصیتتون رو نشون میده که حتی ممکنه خودتون تاحالا جرات فکرکردن بهش رو نداشته باشین.من این تست رو به هرکی گفتم ۱۰۰٪ درباره ی شخصیتش درست بوده امیدوارم درباره ی شما هم همینطور باشه.
بعضی از بچه های دانشکده این تست رو می دونن چون من قبلا بهشون گفتم.امیدوارم همراهی کنن و جوابشو به شما نگن تا هیجانش بیشتر شه!و حالا این هم سوالات:
۱)فرض کنید می خواین به خونه ی محبوبتون برین.برای رفتن به خونه ی اون دو تا راه وجود داره.راه طولانی اما زیبا و راه کوتاه اما خسته کننده.کدوم راهو برای رفتن انتخاب می کنین؟
۲)سر راه می خواین براش ۲۰شاخه گل رز بخرین.گلهای سفید و قرمز موجوده.از هرکدوم چندتا بر می دارین؟می تونین همه رو فقط از یه رنگ بردارین یا ترکیبی بردارین.
۳)وقتی به خونه ش می رسین کسی از آشناهاش در رو باز می کنه.میگید اون صداش کنه یا خودتون میرین صداش کنید؟
۴)وقتی به اتاقش میرین اون تو اتاقش نیست.گل ها رو می ذارین روی تختش یا لب پنجره اش؟
۵)شب خونه ی اونها می مونید اما در اتاقی جداگانه می خوابید.صبح که به اتاقش میرید اون خوابه یا بیداره؟
۶)و در آخر تصمیم می گیرید به خونه برگردید.حالا از اون راه طولانیه که اول گفتم برمی گردید یا راه کوتاهه؟؟
انسان ها بر چهار گروه اند: ۱ - آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند: مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهاشان یکی است. ۲- آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند: عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. 3-آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند: آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. 4-آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند: شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد. |
بودا
یک روز صبح بودا در میان مریدانش نشسته بود که مردی به آنها نزدیک شد و پرسید :
((آیا خدا وجود دارد ؟))
بودا پاسخ داد :((آری وجود دارد ))
بعد از نهار مردی دیگر آمد و پرسید: (( آیا خدا وجود دارد ؟))
بودا پاسخ داد : ((خیر وجود ندارد))
غروب مرد سومی نزدیک شد و همان سوال را تکرار کرد وپاسخ بودا چنین بود :((خودت باید تصمیم بگیری))
یکی از مریدان گفت : ((این نا معقول است . چطور به سه نفر که یک سوال تکراری کردند سه جواب مختلف دادید ؟))
بودا گفت : ((زیرا آن ها افرادی مختلف بودند و هر کس از راه خود به خدا نزدیک می شود .
بعضی با یقین ،بعضی با انکار و بعضی با شک !!!))
_اگر بتوانم شکستن دلی را مانع شوم
زندگی را عبث نگذرانده ام
_اگر بتوانم از رنج انسانی دیگر بکاهم
یا دردی را تسکین دهم
یا سینه سرخی فرو افتاده را باز در آ شیانه جا دهم
آ ن گاه زندگی را بیهوده سپری نکرده ام .!
ایمیلی دیکنسون
نیکبختی پرتو نوری است که از هزاران
قلب می گذرد بی آ ن که ذره ای از نور آن نخستین آن کاسته شود
شگفت انگیز تر این که :
همانند نوری که بر آیینه می تابد
خود را با درخششی دو چندان باز تاب می دهد
و تا لحظه ای که درخشش تقسیم نشده است
کامل نخواهد شد .
جین پورتر
25 قرن قبل، در زمانه ای که توحش بر زندگی انسان ها چيرگی داشت، بيانيه ای انسان مدارانه و متمدنانه بر کتيبه ای خطاب به مردم «چهار گوشه جهان» نوشته شد که به مسایلی مهم در ارتباط با حقوق انسان می پرداخت؛ مسایلی که نه تنها در آن زمانه که قرن های قرن پس از آن و حتی امروزه نيز می تواند الهام بخش همه کسانی باشد که به انسان، و حقوق او باور دارند.
اين بيانیه که به نام «منشور کوروش بزرگ» شناخته می شود، بر الغاي تبعيضات نژادي و ملي، آزادي انتخاب محل سکونت، الغاي برده داري، آزادي دين و مذهب و تلاش براي صلح پايدار ميان ملت ها تاکید کرده است. اين منشور، که از سوي مردمان ايران زمين و از زبان رهبر سياسی خود کورش بزرگ، پايه گذار اولين امپراتوری جهان به بشريت هديه شده، در سال 1971 از سوي سازمان ملل متحد به عنوان اولين اعلاميه حقوق بشر جهان شناخته شد و، بدينسان، این افتخار به نام ايران، به عنوان مهد نخستين اعلاميه ی حقوق بشر، در تاريخ جهانی ثبت شد.
.
منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک (مردوخ = خدای بابلیان)، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد. … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. آنها را از زیر یوغ اسارت خارج ساختم، به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. … من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و کسی آنان را نیازارد. خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم … من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به سرزمین خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم، باشد که دلها شاد گردد و هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی بلند خواستار باشند … من برای همه مردم جامعهای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
پل محمد حسن خان ٫ مربوط به دوران قاجار
از بخش های روستایی بابل
خانه ییلاقی
گنجینه٫ موزه بابل
تو چند روز اخیر بلاگ یه حال و هوای خاصی داشته! آخه دو تا اتفاق مهم داره همزمان میوفته!!! یکیش که انتخاباته اون یکیم صندلی داغ!!!!
از اونجایی که اینجانب محبوبیت زیادی بین بچه ها دارم همه دوس دارن من رو این صندلی بشینم اول!!!! واسه منی که نامزد محبوب انتخاباتم این کار قبل از انتخابات می تونه یه خودکشی سیاسی باشه!!!!! وای از اونجایی که من متعلق به همه ی بچه های بلاگ هستم و شجاعت کافی رو دارم با کمال میل حاضرم روی این صندلی داغ بشینم و در محیطی شفاف به سوالات همگان پاسخ بدم!!!!
و از همین تریبون اعلام می کنم در صورت رای آوردن ماهی رو یک صندلی داغ بشینم و شما نویسندگان عزیز و نظر دهندگان گرامی سوالات مورد نظرتون رو از من بپرسین!!!!
از دیگر نامزد ها هم دعوت می کنم در صورت داشتن محبوبیت و شجاعت لازم روی این صندلی بشینن!!!! البته آقازاده ها به گوش و به هوش باشن که در ستاد خودجوش تبلیغاتی من پرونده های مهمی در مورد تخلفات اونا جمع آوری شده که با نشستن روی این صندلی و یا در مناظره اون ها رو خدمت بازدید کنندگان عزیز ارائه می کنم!!!! چون حق هر نویسندست که بدونه در بلاگش چی می گذره!!!!
همه با هم با شجاعت پیش به سوی بلاگی امن و آزاد!!!!!!!
وب نویس واقعی!!!! محمد لوائی!!!!!
م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م م
پ. ن. : این صندلی داغ تا ساعت ۱۲ شب روز چهارشنبه ۵ اسفند اعتبار دارد!!!!
خواهشا سوالات فقط تو همین پست مطرح شه!!!!!
از اونجایی که خیلی از ماها هنوز همو نمی شناسیم و اینکه یکی از اهداف مهممون با هم بودنه و با هم بودن بدون شناخت همدیگه نمی شه!!!! گفتیم یه صندلی پیدا کنیم داغش کنیم به کارمون میات!!!!!
اگه بچه ها جنبشو داشته باشن یکیو بنشونیم روش هر سوالی می خوایم می پرسیم (با حفظ جنبه) و اونم باید جواب بده!!!!
از بین کل سوالا حق داره به یکی جواب نده!!!!!
اولین نفر واسه نشستن رو صندلی با نظر بچه ها تو این پست انتخاب می شه (رفراندوم که می گن همینه هااااااااااا!!!!!!! ) ولی از اون به بعد اونی که رو صندلی بوده جانشینشو انتخاب می کنه!!!!!!!
پس بچه ها بگین اولین نفر کیو بنشونیم!!!!!
پ. ن. : در ضمن فقط سوالات و نظرات افراد شناخته شده حسابه!!!!!!
آرزوهای ویکتور هوگو براي شما
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کني.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند
چون این کارِ ساده ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند
و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوام اگر جوان كه هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم حيواني را نوازش کنی
به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد
دیگر چیزی ندارم برايت آرزو کنم
ويكتور هوگو
*خانم حقیقت (همون خانوم دوستداشتنی ساکن اتاق 206 که قبلاً راجعبهش صحبت کردم) شدیداً اصرار دارند که ما شرح مبسوطی از سفر خودمان به قشم بنویسیم. من هم که حرف گوش کن!!! به یاد انشاءهای دوران دبستان و راهنمایی، آهوی قلم!!! رو بر صحرای وبلاگ!به حرکت درمیآورم و آنچه در این سفر بر ما گذشت رو تصویری و مکتوب در ادامهی مطلب تقدیم شما و علیالخصوص تقدیم خانم حقیقت میکنم...
***
سر خط خبرها (با صدای این آقاهه که اخبار 21 رو میگه):
- ترور دانشجویان استعداد درخشان دانشگاه شهید بهشتی در جریان سفر به قشم
- مرد عنکبوتی دانشکده حقوق بالاخره نقاب از چهره برداشت
ـ وقوع زلزله در قشم
- همراهی دانشمند هستهای با استعدادهای درخشان!
- به دست آوردن اهرم فشار جهت تحت فشار قرار دادن آقای شرفی در روز حذف و اضافه
- پدیدهای نادر: ماهی ای که توی خشکی راه میرود
- کشف جدید خانم حقیقت: غار حرا در قشم قرار دارد
- و...
سلام بر دوستان عزيز؛
من هم به دليل مسائل كاملا شخصي از شما خداحافظي مي كنم.
البته تنها در اين فضاي مجازي.
با آرزوي توفيق روز افزون براي شما دوستان عزيز.
آخه چرا حرف تو دهان بنده می گذارییید!؟
من کی گفتم غذای دانشگاه بده!؟ نه خدایی من اعتراضی کردم!؟گفتم حال آدمو به هم میزنه!؟
من غلط کنم بگم....حراست دانشگاه زیادی گیر میده!
ای باااابا.....من کی شکایتی نسبت به این سیستم وروود و خرووج دانشگاه داشتم!؟
همیشه اوضاع همینه! من حرفی نزده متهم میشم!
بنده برم زیر چرخ تریلی اگه گفته باشم ....امسال عربی زجر آور بود....
الهی بمییییرم برم تو بدترین قطعه تو بهشت زهرا اگه درباره ی انتخاب واحد و نداشتن واحد عمومی من حرفی زده باشم...
من اصلا عاشق این ۱۵ واحد کذایی هستم...کی گفته من به این ۱۵ تا واحد تو ترم ۲ خندیدم!؟ها!؟
اصلا من غلط کردم گفتم چرا استاد هنوز ترم نشده حضورغیاب کرد....چرا یه عده از استادا لیست دارند...یه عده میان...یه عده نمیان...من کی گفتم مگه اینجا هتله!؟
من معلول وفلک زده بشم گفته باشم هیچ چیز این دانشکده معلوم نیست...حتی آسانسورش!
من غلط کنم دیگه حرفی بزنم!
شما از این غلط ها نمیخواییید بکنید!؟