دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

متن هاي زيباي دوستانم(3)

1)



تق تق تق سلام
در زدنم که یادتون نرفته ؟ هان ؟
خب خدا رو شکر ، آخه میگن از دل برود هر آنکه از دیده برفت
... گفتم نکنه از یادتون رفته باشم


فرخی یزدی رو می شناسین ؟ شعری ازش خوندین تا حالا ؟
خب سهمیه امشب که دارم تقدیمتون می کنم از ایشونه
.
.
.

شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت ، جوابش کردم

دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا ؟
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

.
.
.

چطور بود ؟
کدوم بیت بیشتر به دلتون نشست ؟



2)



کاش حذف می شدم

از متن روزهای کند

از روی اشتباهی پف
کرده


کاش
......
کاش هایم خط نمی خوردند

و خودکارم می نوشت

از چرت تلفن

قار قار تلوزیون

و هر چه مرا به گریه می اندازد

تا خدا بخندد و بگوید: ... بخند

امان از وقتهای اضافی

لابلای کارهای پس مانده.

۴ نظر:

mohammad گفت...

Few Things Are Certain!
Like Wintering And Death.
My Mind Is Shrinking!

سارا.ح گفت...

آقا محمد حسین دیدین؟! منو مسخره کردین که کپی می کنم؟خودتون هم به این نتیجه رسیدین که آدم باید راجع به شعر با یکی از بیت های خود شعر نظرشو بگه:
زندگی کردن من مردن تدریجی بود

مائده گفت...

خیلی خوب بود

دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا ؟
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

کالای پست گفت...

افرین... خوب تو وبلاگ تاخت وتاز میکنی...