دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

شعر (1)

حضور گم شده صد هزار آدم گم
حضور وحشی رنگ
طنين نعره مسلول
و خنده مسموم
 
طنين دغدغه ، جنگ 
يکی به عربده گفت 
درود بر آبي!
به هر کجا که روی
رنگ آسمان آبی است 
به طعنه گفت کسی
با غرور و بی تابی
 
ولی نبود آبی 
ميان هيچ رگی خون هيچ کس هرگز 
درود بر قرمز!
****
فضای ساده و سبز زمين آزادی 
در انفجار صدای
ترقه ها در دود
 
نود دقيقه کدورت 
نود دقيقه کبود 
****
در آستانه در 
غريب و غمزده
طفلی کنار وزنه پير
 
به فکر سنجش وزن
هزار ناموزون
 
و پيرمردی گنگ 
تکيده 
تشنه 
به دنبال لقمه ای
روزی 
کدام استقلال ؟
کدام پيروزی ؟

شعر از: مرتضي اميري اسفندقه

۵ نظر:

سارا.ح گفت...

به دنبال لقمه ای روزی
کدام استقلال ؟
کدام پيروزی ؟

سارا.ح گفت...

بچه ها عربی هم اومد!!!!!! 15.5!!!!!!!!!خوب شد ننداخت مارو

م. ... گفت...

A poem for NASER...
ناصرا با نمره ات دیوانه وشیدا شدم/ غنچه بشکفته ای در دامن گلها شدم
ناصرا درباغ شرتونی رشید البادیه / مونس بلبل کنار بوته ی صحرا شدم
ناصرا من در میان سرو های مدعی / بانگاهت لاله خوش چهره و سیما شدم
ناصرا با التفاتت بد گمانی گور شد /چون که دیدم نمره ات راساحل دریاشدم
ناصرا آمد به پایان بازی این دوستان / لیک ممنونم که تنها نمره ی زیبا شدم...

عاطفه گفت...

خیلی خوب بود

م. ... گفت...

چه کنم دست خودم نیست که شاعر شده ام
عشششششق آتش زده بر این دل دیوانه ما