دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

20 سال بعد

 


خب چون لینکی که گذاشته بودم واسه این مطلب باز نمیشد مجبور شدم حذفش کنم فعلا این رو قبول کنید به جاش:


بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده‌ای بیشتر افسوس می‌خوری تا بابت کارهایی که کرده‌ای. بنابراین روحیه تسلیم‌پذیری را کنار بگذار. از حاشیه امنیت بیرون بیا. جستجو کن. بگرد. آرزو کن. کشف کن. مارک تواین

۴ نظر:

عاطفه گفت...

سارا من ی پیشنهاد دارم ...ما می تونیم در این قسمت این کارو کنیم مثلا بگیم هر چه می خواهد دل تنگت به استادای این ترم بگو..ولی بهتره توهین نکنیم و به بیان واقعیت ها بپردازیم..البته بعضی واقعیت ها از 1000 تا توهین بدتره......

حسن گفت...

هر کی خواست بزنه وبلاگ : هرگز زود قضاوت نکن!
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.

به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.

کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند.

ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند.

زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند.

باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید.

او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید.


زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟

مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند ببیند.




نتیجه اخلاقی: هرگز زود قضاوت نکن!

نسرین گفت...

رتبه بندی من این شکلیه بادر نظر گرفتن همه جنبه ها:
اول ازهمه خاله شکوفه خیلی ماهه
بعدش عمو یدی
بعدشم نیک پی
با تخفیف سیفی
اون دو تای آخری هم که معلومه گلای سرسبد عمه مریم و عالم علم عربی

داش علی گفت...

امیدوارم صرفا واسه نمره باشه دادا چون خدای روش تدریسش عالی بود چون اجازه ابراز نظر میداد