دانشکده حقوق شهید بهشتی

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

ترمی که گذشت...

بحول و قوه ی الهی ترم دو رو هم گذروندیم و دیگه میشه گفت از سال کفی و آش خوری و همه ی این چیزا در اومدیم!
ترمی که گذشت برای من یکی هم خیلی طولانی و کش دار بود،هم گذرا!!نمی دونم چندتای شما مثل من این احساس دوگانه رو داره؟به هر حال هرچی بود،گذشت...و یک عالمه خاطره از روزای با هم بودن رو برامون به جا گذاشت.
دوست دارم قبل از اینکه بعضی چیزا تو این روزای داغ تابستون تو ذهنمون ذوب بشه،ثبتش کنیم.پس بیاین و برامون بگین:
- بهترین خاطره ی ترم 2؟
- بدترین خاطره ی ترم 2؟
- کار خوبی که این ترم کردین؟
- اشتباه ناراحت کننده ای که این ترم کردین؟
- تصمیم خوبی که برای ترم بعد دارین؟
منتظر نظراتتونم :)

۱۹ نظر:

محمد حسين گفت...

خودت مي گفتي اول!!
بهترين خاطره ي اين ترم از استاد قاسمي دارم و كلاساش.
بدترين خاطره اي نداشتم.
كاره خوبي كه اين ترم كردم سعي كردم به مزار شهداي گمنام دانشگاه هر وقت كه فرصت اضافه اي داشتم سر بزنم.
اشتباهي كه داشتم تو امتحان جزا بود كه جزوه و مكاتب استاد شاملو در كتاب قانون منقش كرده بودم!! :D اما يه مشت غير حرفه اي در عقب ما موجب شدن كه صفاري(لعن علي نفسه) ديده و گزارش كند!!! در حالي كه به اين نخود هيچ ربطي نداشت!!!!
براي ترم بعد تصميم دارم كه هميني باشم كه بودم! بدون كمترين تغييري :D 

مینا گفت...

سلام
با کمال کم رویی منم جواب میدم!!!
بهترین خاطره من از ترم 2:با کمال تعجب ندارم!!!!!
بدترین خاطره : جشن کلاسیمون که با نامردی چند نفر کامل افتاد رو دوش من و چه مکافاتایی که نکشیدم!!!!
کار مفید این ترم من : جزوه فیزیولوژی کلاسمون رو من نوشتم حدود 200 صفحه A4 پشت و رو!!!!
اشتباه این ترم :هیچ وقت از اشتباهام ناراحت نمیشم چون اعتقاد دارم هر ادمی باید اشتباه کنه تا یاد بگیره اما یه دفعه داشتم با یکی از پسرای کلاسمون حرف میزدم یه جمله رو گفتم که کاملا عادی بود اما دوستام بعد بهم گفتن یه جور دیگه هم میشه برداشتش کرد که خدا به دادمون برسه !!!!:-)
تصمیمم هم برای ترم بعد اینه که دیگه تو کارای کلاسی سر گروه نباشم اگه کلاس خواست کاری کنه منم کمک میکنم اما خودم جلو نمیشم در ضمن قراره ماشین یکی از استادامون رو هم پنچر کنیم:-)

حسن گفت...

همه دوران و بالاخص دوران دانشجویی می تونه دوران شاد وبدی داشته باشه ولی به نظرم این دوران چه خوش و چه بد می تونه بهترین خاطره هامون باشه .
........
تصمیمی که برای ترم بعد دارم اینه که زود تابستون تمام بشه و بیام خوابگاه دیگه بشینم خلی خوب درس بخونم.

شیوا گفت...

مرسی از نظراتتون.خودمم ایشالا میام نظرمو می ذارم:)

بردیا گفت...

مرسی برای نظر سنجی ،
کلاً خاطره چندان خوبی ندارم و کار خوبی هم نکردم . ولی خاطرات بد زیاد دارم . در نهایت باید بگم تصمیم خوبی برای ترم آینده ندارم .
البته به شکل مفصل تر در نوشته بعدیِ خودم ، آنچه گذشت را می نویسم .

شیوا گفت...

خاطره ی خوبم:کدومشو بگم آخه؟تقریبا بیشتر روزای این ترم برام خاطره ی خوب بود.نمی ذاشتم بهم بد بگذره :)
خاطره ی بد:مرگ سپیده بود.من نه باهاش دوست بودم نه برخوردی باهاش داشتم.اما فکر می کنم بدترین خاطره م روز مرگ اون بود.فضای دانشکده خیلی بد بود...خدا رحمتش کنه...
کار خوبم:سعی کردم کمتر کلاسا رو بپیچونم.سرکلاس تجارت هم جزوه رو کامل نوشتم.
اشتباهم:صحبت با یک نفر.
تصمیم خوبم:محض رضای خدا یه کم درس بخونم که نمره های ترم بعدم مثل این ترم نشه!!

mohammad گفت...

در کل ترم خوب وجالبی داشتیم
چه از طریقه انتخاب واحدش که عالمی داشت وچه همین اواخر که به قولی فارغ شدیم... امیدوارم وضع از اینی که هست بهتر ومنظم تر بشه...
ممنون از مطلب خوبت!

سارا گفت...

1.!!!کلاسای فرانسه رو خیلی دوس داشتم.عکاسی های متمادی استاد در جلسات آخر واسم خاطره خوبی شد
2.کلاسای جزا و بین الملل و خصوصا اون چند جلسه ای که بینل 5 شنبه ها فوق گذاشت
3.فراسنه ثبت نام کردم!:دی
4.خب خیلیییییییی میشه!دوس ندارم بگم اینجا
5.میخوام تنها باشم...بدون دردسر آشنایی با این و اون

سارا گفت...

محمد حسین میخوای بگی این ترم با قاسمی استاد زبان فارسی کلاس داشتی؟؟؟یا این یه قاسمی دیگس؟؟؟

محمد حسين گفت...

نههههههههههههههههههههههههه سارا!! اين قاسمي رو از شيوا بپرس بهت ميگه چه گوگولي بود!! البته اونا نيومدن سر كلاس زياد در جريان نيستن!! :D انقلاب مي گفت يه آخوند جيگر بود كه باهاش دوست شدم.
توصيه نمي كنم باهاش بگيرين چون نمي دونم به بقيه چه طور نمره داد ولي گفت به نمره كنفرانسو به همه ميده!!! خيلي آدمه رديفي بود. اگه انديشه و اخلاق و ... ارائه بده حتما باهاش بر ميدارم.
حتي سر جلسه به هيشكي نمي گفت ولي وقتي بهش گفتم جواب نميدمااااااا اومد گفت!! اولين باري نبود استاد تحت تاثير قرار گرفته بود ولي خيلي حال ميده استاد مال آدم باشه.

شیوا گفت...

محمد حسین بابا چرا بی انصافی می کنی ما همش پنج جلسه نیومدیم سرکلاس بقیه شو اومدیم!!:))
البت باهات موافقم استاد قاسمی واقعا گل بود نه غیبتای ما رو به رومون آورد نه اونهمه شیطنت من و زهره و سحر رو!
از نمره شم(با اینکه هیچی نخونده بودم و اصلا جزوه نداشتم و تو امتحان هم سوال آخرو که سه نمره داشت کلا براش ننوشتم)در کل راضیم.خیلی بیشتر از مدنی و بینل که اونهمه براشون خونده بودم شدم:)
منم قصد دارم دیگه هرچی ارئه داد باهاش بردارم:)

amin گفت...

بهترین خاطره:چند روز آخر کلاس فرانسه.اعتکاف.قبولی بین الملل.

بدترین خاطره:مثل شیوا.نمره مدنی.

کار خوب:درس خوندم نسبت به ترم قبل.فرانسه.اکتفا نکردن به جزوه درس دوتا از استادا.انتخاب گرایش ارشد.

اشتباه:کل کل با صفار سر نظرات کاتوزیان.صمیمییت زیاد به بعضیا.......
تصمیم:بچسبم به ارشد.خوب دری بخونم.

ساموان گفت...

ارشد ؟!!! از الان ؟!
هه هه. اگه از اوضاع نمره های ما خبر داشتین اینطوری از نمراتتون شکایت نمیکردین !
فک کن, نیم ترم 18.5 , تمام مدت سر کلاس فعال (خوب چیه ؟ درسش رو خوشم میومد !) نه, نفهمیدی, از جلسه ی شیشم به بعد تمام مدت ردیف اول, همه ی سوالهای استاد رو جواب میدادیم ! من و پارازیت.
و در نهایت ... با 8 جفتمون رو انداخت !!! خوب, کسی هست که هنوز به نمره اش اعتراض داشته باشه ؟!

سارا گفت...

ساموان: کلاً امین یه نمونه ی نادره!از ترم قبل تو فکر ارشد بوده ها!نه اینکه فک کنی از ترم2!
البته ما از این نمونه های نادر!!!! زیاد تو دانشکده داریم!!!!:))))

شیوا گفت...

:)) :)) :))
ساموان واقعا تعجب کردی؟خداییش؟یا خودتو زدی به تعجب؟راستشو بگو ها؟؟:))
می دونی باید حرف سارا رو تصحیح کنم!اینا نمونه های نادر نیستن!امثال من و سارا نمونه های نادریم!
البت این امین که می بینی دیگه زده رو دست همه ی نمونه ها تو دانشکده!ایشون از بدو تولد به ارشد و دکترا فکر می کردن و اولین کلمه ای که از دهنشون زد بیرون بجای مامان و بابا،حقوق جزا و جرم شناسی بود!!:))
مرسی که اومدی این وری ساموان!

امین گفت...

شیوا حالا کی گفته جزا؟سارا من این ترم به فکر ارشد افتادم نه از ترم یک.آخه ترم یک چی داشت که من بخوام به ارشدش فکر کنم؟

شیوا گفت...

امین خودت اون روز ظهر گفتی جزا انتخاب کردی در درجه دوم هم....حقوق خصوصی فکر کنم؟!یا یه همچین چیزایی!!حالا جزا یا بین الملل چه فرقی می کنه؟شایدم تجارت انتخاب کردی؟ببینم نکنه گفتی محیط زیست؟نه!گفتی حقوق دریاها!
حالا بالاخره مهم اینه که یه چیزی گفتی دیگه!:))

سینا گفت...

ارشد آخه ؟!!! :))
نه, مثل اینکه باز هم متوجه نشدین, توی دانشکده ی ما دوستانی هستن که احتمالا انصراف میدن !!! یعنی چون نمیرسن توی زمان قانونی همه رو پاس کنن, انصراف میدن که بعد از 6 سال نرن یه مدرک معادل فوق دیپلم (اینطور که شنیدم) بگیرن !!! ارشد ؟!!! :))
نگفتین, حالا کسی هنوز اعتراض داره یا نه ؟

شیوا گفت...

به قول وکیل نیمه دیوانه: ها ها ها !!!
توی دانشکده ی ما هم دوستانی هستن که از ترم یک برنامه شونو طوری تنظیم می کنن که هفت ترمه تموم کنن!!:))
نه سینا من به شخصه قربون همه ی اساتید گراممون و همه ی نمرات افتضاحم میرم!حداقلش اینه که همه رو پاس کردم!!:))